یکی از قشنگترین دوستی هام آشنایی با یک خانوم است که مقیم آمریکاست .اهل شیرازه.آشنایی من با ایشون با اینترنت شروع شد. با چت در روم اسلام چت .4 سال پیش و هنوز هم ادامه داره و 2 بار هم که تو این مدت ایران اومده با خانوادش سری هم به ما زدند.پدرشون فوق تخصص غدد است و خودش هم دانشجوی مطالعات خاورمیانه.همشون اهل فعالیتهای مذهبی هستند.تا اینجا مقدمه بود نکته ای که می خوام بگم اینجاست که یک بار بهش گفتم تانیا خانوم تو این 18 سالی که اونجا هستی تا حالا شده واسه کنجکاوی هم که شده یک سری به کافه ها یا دیسکو ها بزنی ببینی چه خبره؟ جوابی که بهم داد جالب بود گفت یک روحانی تو مرکز اسلامیمون داریم گفته هر موقع هوس کردید سری به اینجور جاها بزنید فورا به یاد کسی بیفتید که ناظر به اعمال شیعیانش هست و با رفتن ما به این مکانها دلش خیلی میگیره و با یاد آوری این حرف همیشه جلوی خودم را گرفتم و حتی یک بار هم نرفتم.
من خودم به مقتضای کارم گاهی سری هم به اونور مرزها می زنم (البته فقط کشورهای عربی)و با چشم خودم می بینم ایرانیهایی که توی فضاهای غیر اخلاقی چقدر با علاقه فعالیتهای دینی می کنند و شاید از این تانیا خانوم ها کم نباشند .شخصیتهای دوگانه امروز تو ایران زیاده ظاهر کشورمون مذهبیه اما نمی فهمیم واقعا کی مومنه اعتماد های متقابل خیلی کم شده چقدر آدمهایی که ظاهر خوبی دارند اما ...
دل آدم اینجور وقتا خیلی می گیره . چرا کشور به ظاهر مذهبی ما اینجوریه؟جوابهای زیادی وجود داره که فکر می کنم خیلی ها می دونند امادر سینه حبس کرده اند .
کلمات کلیدی: نقد و اندیشه