اولا میلاد بزرگ الگوی خلقت حضرت فاطمه زهرا را تبریک می گم.
بعضی وقتا حس می کنم زیاد نباید انتقاد کرد شاید در مورد بعضی تفکرات غلط محکوم به قبولیم و امید اصلاح نمیره.
همیشه ازاینکه در مورد مساله حجاب یک الگوی درستی نداشتیم نا راحت بودم رفتارهای سلیقه ای مسوولین اذیتم میکنه و تحملش کمی مشکل.
خوبه نیم ساعتی کنار یکی از درهای ورودی اماکن مقدس بایستید و به اون چیزی که می گم ایمان بیارید.
چادر یک پوششی هست که برای ورود به حرم حضرت معصومه (س) اجباریه البته فقط برای خانمهای ایرانی و خانمهای غیر ایرانی معاف از اجرای این قانونند.
یکبار به یکی از خادمینی که دم در چادر امانت به خانومها می داد گفتم چرا عربهای لبنانی و عراقی و ... بدون چادر میرن داخل ایشون گفت نمیدونم دستوره.
البته من جواب سوالم را خودم میدونستم چون نوع پوشش اونها بدون چادر هم اسلامیه اما آیا اگر یک خانم ایرانی هم با همون پوشش شبیه به اونها قصد ورود به داخل حرم را داشته باشه با ایشون هم همین برخورد میشه؟متاسفانه نه و نکته انتقادی من هم از همین جا شروع میشه . دوستی داریم ساکن اصفهان یک خانواده متدین و معتقد به ترک محرمات وانجام واجبات .دختر این خانواده که چندی پیش به قم اومده بودند و قصد ورود به حرم را داشت با ممانعت خادم روبرو میشه و از او تقاضای پوشیدن چادر را میکنه اگر معذوریتی وجود نداشت حتما عکس ایشون را میگذاشتم ببینید واقعا حجاب ایشون از خانمهای لبنانی و عراقی بهتر بود اما چون ایرانی بود باید با چادر وارد حرم میشد . نمی خوام خیلی قضیه را باز کنم اما نمی تونم نگم متاسفانه اگر یک خانمی آرایش کرده و بد حجاب قصد ورود داشته باشه و فقط یک چادری روی سرش باشه ممانعتی نمیشه شاید فقط یک تذکر زبانی به ایشون داده بشه .این قانون را کی گذاشته؟ یک آقایی گذاشته که به نظر خودش این درسته حتی اگه هیچ منطقی هم پشت سر این تفکر نباشه .
پوشیدن چادر در ایران بیشتر دارای پیشینه فرهنگی هست تا دینی . انحراف از اینجا شروع میشه که ما میخواهیم برای فرهنگ سازی حجاب، مردم را حتما مجبور به پوشیدن چادر کنیم نه اجرای قانون اسلام که حفظ حجاب را برای زن یک ارزش می دونه و ترک اون را منشا خیلی از رذایل.
با چادر مخالف نیستم اما با مجبور کردن مردم به پوشیدن چادر مخالفم. چادر هم اگر درست پوشیده بشه یکی از پوششهای مناسب اسلامی است. اگر می خواهیم فرهنگ حجاب را جا بندازیم خوبه که مردم را به سمت حجاب صحیح اسلامی هدایت کنیم . ازشون بخواهیم از پوششی استفاده کنند که نمونه یک زن شایسته مسلمان را به نمایش بگذاره و دیگه کاری به رنگ و نوعش نداشته باشیم . برخوردهای سلیقه ای فقط منجر به بدتر شدن اوضاع میشه مسوولین همه از این وضعیت ناراحتند و متاسفانه پایتخت کشور شیعه ما امروز از بیشتر پایتختهای کشورهای مسلمان از وضعیت به مراتب بدتری از لحاظ پوشش برخورداره و این درست نمیشه مگر با عمل به دستورات اسلامی و نه سلیقه ای.
کلمات کلیدی:
نقدی برفیلم کتاب قانون
نقد فیلم را اگر نگویم یک علم قطعا یک فن است و نمی خواهم با عنوان نقدی بر فیلم کتاب قانون خودم را یک منتقد معرفی کنم فقط برداشتهای شخصی خودم در مورد فیلم را می نویسم.
خوشحالم بالاخره بعد از چندین سال وقفه در ساخت فیلمهای به درد بخور، فیلمی ساخته شد که میشه گفت در شان فیلمسازی ایران هست.این نقد را با کمی تغییر به نقل از وبلاگ آقای محمد فیاضی نقل می کنم.
یکی دو اشکال را به فیلم وارد می دونم
مثلا آنجا که شخصیت اصلی فیلم از رفتارهای بد این خانواده بظاهر مذهبی ایرانی ، دلسرد می شود و می گوید (ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش/ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش) و ایران را ترک می کند پیام قشنگی نداره.
یا اواخر فیلم که از زبان راننده تاکسی لبنانی می شنویم ( البته به زبان عربی ) :«این مهم نیست که تو مسیحی یا یهودی یا مسلمان باشی ، مهم اخلاق و رفتار توست قطعا با آموخته های دینی ناب ما در تضاد است و یک نوع منطق پلورالیستی پشت سر آن است.
به هرحال به نظرم کتاب قانون فیلمی است برای باز اندیشی در رفتارهای خودمان. بازاندیشی در نوع معامله ما با کتاب قانون دینمان ، قرآن.
فیلم می گوید : مشکل ما هنوز در عمل به مبانی اخلاق دینی است . ما در الفبای دینداری مان مانده ایم ! و من با این پیام تا حد زیادی موافقم.
دوری از غیبت و دروغ و تجسس و تهمت و ظلم و دل سوزاندن و هزار رذیله اخلاقی دیگر الفبای اخلاق دینی است و ما در همینجا مانده ایم.
در صحنه ای از فیلم ، آمنه ، ترجمه روایتی از پیامبر را میخواند و طرف مقابل با ادا و اطوار می گوید خودم عربیش را می دانم !!
مشکل ما ندانستن نیست ما همه می دانیم جلسه می گذاریم ، جلسه می رویم ، هیئتی هستیم ... اما نگاه مان در رصد اشتباهات و لغزش های دیگران بسیار موشکافانه است و در دیدن لغزش های خودمان ، کور و نابینا.
از میان خانواده تنها خواهر کوچک رحمان است که شیفته صداقت و منطق آمنه شده است . جوانی که با فطرت پاکش ، رفتارهای غیر اخلاقی بزرگترها و اطرافیان را از حقیقت آموزه های دین تمیز می دهد و هرگز مثل اطرافیانش رفتارهای غیر اخلاقی ندارد ظاهربین نیست.
صحنه پایانی فیلم که رحمان در کلاس درس قرآن ، در جمع کودکانی که قرآن می آموزند ، در انتهای کلاس و پشت سر آن کودکان می نشیند ، برای من ببسیار دلنشین بود چرا که حس کردم فیلم قصد داره به ما بفهمونه که باید از اول قرآن را مرور کنیم و یاد بگیریم.
کلمات کلیدی: