سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با رغبت به آنچه نزد خداوند است، با اودوستی کن [امام علی علیه السلام]
خسته از کویر
درباره



خسته از کویر

وضعیت من در یاهـو
مهدی صالحی
خدایا یاریم ده تا دلم را شعله ور ،شجاع و بی قرار نگه دارم. در دلم همه ی آشوب ها و تضاد ها و غم ها و شادی های زندگی را احساس کنم و بکوشم تا آنها را مطیع آهنگی برتر سازم ، برتر از آهنگ عقل ، و حماسی تر از آهنگ دل
آهنگ وبلاگ

اولا میلاد بزرگ الگوی خلقت حضرت فاطمه زهرا را تبریک می گم.

بعضی وقتا حس می کنم زیاد نباید انتقاد کرد شاید در مورد بعضی تفکرات غلط محکوم به قبولیم و امید اصلاح نمیره.

همیشه ازاینکه در مورد مساله حجاب یک الگوی درستی نداشتیم نا راحت بودم  رفتارهای سلیقه ای مسوولین اذیتم میکنه و تحملش کمی مشکل.

خوبه نیم ساعتی کنار یکی از درهای ورودی اماکن مقدس بایستید و به اون چیزی که می گم ایمان بیارید.

چادر یک پوششی هست که برای ورود به حرم حضرت معصومه (س) اجباریه البته فقط برای خانمهای ایرانی و خانمهای غیر ایرانی معاف از اجرای این قانونند.

یکبار به یکی از خادمینی که دم در چادر امانت به خانومها می داد گفتم چرا عربهای لبنانی و عراقی و ... بدون چادر میرن داخل ایشون گفت نمیدونم دستوره.

البته من جواب سوالم را خودم میدونستم چون نوع پوشش اونها بدون چادر هم اسلامیه اما آیا اگر یک خانم ایرانی هم با همون پوشش شبیه به اونها قصد ورود به داخل حرم را داشته باشه با ایشون هم همین برخورد میشه؟متاسفانه نه و نکته انتقادی من هم از همین جا شروع میشه . دوستی داریم ساکن اصفهان یک خانواده متدین و معتقد به ترک محرمات وانجام واجبات .دختر این خانواده که چندی پیش به قم اومده بودند و قصد ورود به حرم را داشت با ممانعت خادم روبرو میشه و از او تقاضای پوشیدن چادر را میکنه اگر معذوریتی وجود نداشت حتما عکس ایشون را میگذاشتم ببینید واقعا حجاب ایشون از خانمهای لبنانی و عراقی بهتر بود اما چون ایرانی بود باید با چادر وارد حرم میشد . نمی خوام خیلی قضیه را باز کنم اما نمی تونم نگم متاسفانه اگر یک خانمی آرایش کرده و بد حجاب قصد ورود داشته باشه و فقط یک چادری روی سرش باشه ممانعتی نمیشه شاید فقط یک تذکر زبانی به ایشون داده بشه .این قانون را کی گذاشته؟ یک آقایی گذاشته که به نظر خودش این درسته حتی اگه هیچ منطقی هم پشت سر این تفکر نباشه .

 پوشیدن چادر در ایران بیشتر دارای پیشینه فرهنگی هست تا دینی . انحراف از اینجا شروع میشه که ما میخواهیم برای فرهنگ سازی حجاب، مردم را حتما مجبور به پوشیدن چادر کنیم  نه اجرای قانون اسلام که حفظ حجاب را برای زن یک ارزش می دونه و ترک اون را منشا خیلی از رذایل.

با چادر مخالف نیستم اما با مجبور کردن مردم به پوشیدن چادر مخالفم. چادر هم اگر درست پوشیده بشه یکی از پوششهای مناسب اسلامی است. اگر می خواهیم فرهنگ حجاب را جا بندازیم خوبه که مردم را به سمت حجاب صحیح اسلامی هدایت کنیم . ازشون بخواهیم از پوششی استفاده کنند که نمونه یک زن شایسته مسلمان را به نمایش بگذاره و دیگه کاری به رنگ و نوعش نداشته باشیم . برخوردهای سلیقه ای فقط منجر به بدتر شدن اوضاع میشه مسوولین همه از این وضعیت ناراحتند و متاسفانه پایتخت کشور شیعه ما امروز از بیشتر پایتختهای کشورهای مسلمان از وضعیت به مراتب بدتری از لحاظ پوشش برخورداره و این درست نمیشه مگر با عمل به دستورات اسلامی و نه سلیقه ای.



 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 89/3/13:: 1:26 صبح     |     () نظر

نقدی برفیلم کتاب قانون

نقد فیلم را اگر نگویم یک علم قطعا یک فن است و نمی خواهم با عنوان نقدی بر فیلم کتاب قانون خودم را یک منتقد معرفی کنم فقط برداشتهای شخصی خودم در مورد فیلم را می نویسم.

 خوشحالم بالاخره بعد از چندین سال وقفه در ساخت فیلمهای به درد بخور، فیلمی ساخته شد که میشه گفت در شان فیلمسازی ایران هست.این نقد را با کمی تغییر به نقل از وبلاگ آقای محمد فیاضی نقل می کنم.

 یکی دو اشکال را به فیلم وارد می دونم

 مثلا آنجا که شخصیت اصلی فیلم از رفتارهای بد این خانواده بظاهر مذهبی ایرانی ، دلسرد می شود و می گوید (ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش/ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش) و ایران را ترک می کند پیام قشنگی نداره.

 یا اواخر فیلم که از زبان راننده تاکسی لبنانی می شنویم ( البته به زبان عربی ) :«این مهم نیست که تو مسیحی یا یهودی یا مسلمان باشی ، مهم اخلاق و رفتار توست قطعا با آموخته های دینی ناب ما در تضاد است و یک نوع منطق پلورالیستی پشت سر آن است.

به هرحال به نظرم کتاب قانون فیلمی است برای باز اندیشی در رفتارهای خودمان. بازاندیشی در نوع معامله ما با کتاب قانون دینمان ، قرآن.

 فیلم می گوید : مشکل ما هنوز در عمل به مبانی اخلاق دینی است . ما در الفبای دینداری مان مانده ایم ! و من با این پیام تا حد زیادی موافقم.
دوری از غیبت و دروغ و تجسس و تهمت و ظلم و دل سوزاندن و هزار رذیله اخلاقی دیگر الفبای اخلاق دینی است و ما در همینجا مانده ایم.

 در صحنه ای از فیلم ، آمنه ، ترجمه روایتی از پیامبر را میخواند و طرف مقابل با ادا و اطوار می گوید خودم عربیش را می دانم !!
مشکل ما ندانستن نیست ما همه می دانیم جلسه می
گذاریم ، جلسه می رویم ، هیئتی هستیم ... اما نگاه مان در رصد اشتباهات و لغزش های دیگران بسیار موشکافانه است و در دیدن لغزش های خودمان ، کور و نابینا.

 از میان خانواده تنها خواهر کوچک رحمان است که شیفته صداقت و منطق آمنه شده است . جوانی که با فطرت پاکش ، رفتارهای غیر اخلاقی بزرگترها و اطرافیان را از حقیقت آموزه های دین تمیز می دهد و هرگز مثل اطرافیانش رفتارهای غیر اخلاقی ندارد ظاهربین نیست.

 صحنه پایانی فیلم که رحمان در کلاس درس قرآن ، در جمع کودکانی که قرآن می آموزند ، در انتهای کلاس و پشت سر آن کودکان می نشیند ، برای من ببسیار دلنشین بود چرا که حس کردم فیلم قصد داره به ما بفهمونه که باید از اول قرآن را مرور کنیم و یاد بگیریم.

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 89/1/15:: 8:45 صبح     |     () نظر

ساعت حرکت قطار که می‌رسید و همین که قطار راه می‌افتاد، بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند.
من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند و اگر باید برایش اعجاب قایل بود، اعجاب بیش‌تر وقتی است که حرکت می‌کند.
این معما برایم وجود داشت تاوقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم، این قانون کلی زندگی ما ایرانی‌ها است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است،تا ساکت است مورد تعظیم است؛ اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه تنها کسی کمکش نمی‌کندبلکه سنگ است که به طرفش پرتاب می‌شود و این نشانه‌ی یک جامعه‌ی مرده است. ولی یک جامعه‌ی زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت. متحرک‌اند نه ساکن، باخبرند نه بی‌خبر

 

 

















کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 88/12/2:: 7:58 عصر     |     () نظر

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند.روز بعد ضمن صرف صبحانه،زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت لباسها چندان تمیز نیست انپار نمی داند چطور لباس بشوید.احتمالا باید پودر لباششویی بهتری بخرد.

همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده."

مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!

زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه‌کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای قضاوت کردن فردی که می بینیم در پی دیدن جنبه های مثبت او باشیم ؟ 

میعادگاه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 88/2/27:: 1:10 عصر     |     () نظر

برای دوباره شدن به سر آغاز آفرینش رفتم اما دریغ که دگر نه خاکم آن خاک اول بود و نه آبم آن آب. پیش صنعتگرم رفتم که مرا دوباره بسازد از آبی تازه و خاکی نو که ز هر چه پلیدی و مضاف به دور باشد اما دریغ که برای قیامت شدن زود بود و برای دوباره شدن دیر .سر افکنده راه دنیا پیش گرفتم و با اماره به جدل که آنچه خاک مضاف بود تو بر سرم کردی و ای کاش که نمی بودی که ابلیس از سر راهم در آمد و پوزخند زنان گفت به آن بیچاره چه کار داری که پا لانش میگیری ؟مگر اماره دلسوز جز لذت و رهایی از رنج دنیا را نثارت میکند .او خیر خواه توست اگر بدانی!

باری درراه دنیا می رفتم ودست ابلیس برسرم سایه بودو اماره هر دم نوازشم میکرد درهای گناه را از هر سو گشاده می دیدم ودلسوخته از آنکه درهای توبه بسته بود ومن در شک که مگر نه او خود می گفت: که این در را تا آخرین دم گشاده میدارم مگر بنده باز آید !

یا در را غلط کوبیده بودم یا مصمم نرفته بودم .

شبی به یاد خویشتن به حال خود گریستم . دگر منی نماده بود تا دوباره شود .به آب دیده وضو ساختم و به رسم التائبون به سجده در افتادم وصلای العفو زدم؛    آنقدر گریستم و نالیدم که از هوش برفتم و آنگاه که فرشتگان سپید بال  سحری عطر نیاز را به دامنم پاشیدند دوباره شدم :

 از هجوم گریه خالی شو

غروب لحظه تطهیر است

شب را امیدی نیست

و فردا هم کمی دیر است...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 87/7/8:: 11:45 صبح     |     () نظر

 

حکایتی از زبان مسیح نقل می‌کنند که بسیار شنیدنی است، می‌گویند او این حکایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت‌های مختلف آن را بیان می‌کرد، آن حکایت از این قرار است:
«مردی بود بسیار متمول و پولدار، روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت، بنابراین پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر نماید، پیشکار رفت و همه کارگران موجود در میدان شهر را استخدام کرد و آورد و آن‌ها را در باغ به کار گمارد.
کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند، روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند، گرچه این کارگران تازه، غروب بود که رسیدند، اما مرد ثروتمند آنها را نیز بکار گمارد، شبانگاه هنگامی که خورشید فرو نشست، او همه کارگران را گرد آورد و به همه آنها دستمزدی یکسان داد، بدیهی است آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: "این بی‌انصافی است، چه می‌کنید آقا؟، ما از صبح کار کرده‌ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده‌اند، بعضی‌ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند، آنها که اصلاً کاری نکرده‌اند."
مرد ثروتمند خندید و گفت: "به دیگران کاری نداشته باشید، آیا انچه که به شما داده‌ام، کم بوده است؟"
کارگران یک صدا گفتند: "نه آنچه که شما به ما پرداخته‌اید، بیشتر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است، با وجود این، انصاف نیست که اینهایی که دیر رسیدند و کاری نکردند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته‌ایم."
مرد دارا گفت: "من به آنها داده‌ام زیرا بسیار دارم، من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارایی من کم نمی‌شود، من از استغنای خویش می‌بخشم، شما نگران این موضوع نباشید، شما بیش از توقعتان مزد گرفته‌اید پس مقایسه نکنید، من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می‌دهم، بلکه می‌دهم چون برای بخشیدن بسیار دارم، من از سر بی‌نیازی است که می‌بخشم."»
سپس مسیح گفت: "بعضی‌ها برای رسیدن به خدا سخت می‌کوشند، بعضی‌ها درست دم غروب از راه می‌رسند، بعضی‌ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدایشان می‌شود، اما همه یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می‌گیرند."
خداوند استحقاق بنده را نمی‌‌نگرد، بلکه دارایی خویش را، او به غنای خود نگاه می‌کند، نه به کار ما، از غنای ذات الهی جز بهشت نمی‌شکفد، باید هم اینگونه باشد، بهشت، ظهور بی‌نیازی و غنای خداوندی است.
امثال این حکایتها توسط دیگر اندیشمندان و مصلحان بشری نیز چه بسیار بیان شده است، کتب ادیان مختلف سرشار است از حکایتهایی این چنین، که از اعماق تاریخ ما را به عشق ورزیدن فرا می خوانند، آیا زمان آن فرانرسیده است که ابنای بشر متفکرانه اختلافات را به کناری نهاده و دست در دست یکدیگر، فارغ از تمامی مظاهر اختلاف، سرود یگانگی سردهند؟


کلمات کلیدی: نقد و اندیشه


نوشته شده توسط مهدی صالحی 87/5/10:: 2:46 عصر     |     () نظر
وصیت نامه امیرالمؤمنان علی (ع)



پسرم حسن! تو و همه فرزندان و خاندانم و هر کس را که این نامه به او می رسد، به امور زیر سفارش می کنم:

- هرگز تقوای الهی را از یاد نبرید و کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.

- همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا، متحد باشید و از هم جدا نشوید. همانا از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود: "اصلاح میان مردم، از نماز و روزه دائم، افضل است و چیزی که دین را نابود می کند، فساد و اختلاف است." و لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم!

- نزدیکان و خویشاوندان را از یاد نبرید. صله رحم کنید که صله رحم، حساب انسان را نزد خدا آسان می کند.

- الله الله درباره یتیمان! مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند!

- الله الله با همسایگان خوش رفتاری کنید! پیامبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم برای همسایگان از همسایه خود، ارث قرار می دهد.

- الله الله درباره قرآن! مبادا دیگران در عمل کردن به قرآن بر شما پیشی گیرند!

- الله الله درباره نماز؛ چرا که نماز، ستون دین شماست.

- الله الله درباره ماه رمضان، که روزه آن ماه، سپری است برای آتش جهنم!

- الله الله درباره جهاد در راه خدا! از مال و جان خود در این راه، کوتاهی نکنید.

- الله الله درباره زکات مال؛ که زکات آتش خشم الهی را خاموش می کند!

- الله الله درباره امت پیامبران! مبادا مورد ستم قرار گیرند!

- الله الله درباره صحابیان پیامبرتان؛ زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است!

- الله الله درباره فقرا و تهیدستان! آن ها را در زندگی خود شریک کنید.

- الله الله درباره بردگان و کنیزان، که آخرین سفارش پیامبر درباره آن ها بود.

- با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید، همان طوری که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم، ترتیب اثر ندهید.

- امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. نتیجه ترک آن، این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد. آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعای آن ها مستجاب نخواهد شد.

- بر شما باد هنگام معاشرت، فروتنی و بخشش و نیکویی درباره یکدیگر! از کناره گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید!

- کارهای خیر را به مدد یکدیگر و به صورت گروهی انجام دهید و از همکاری در گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می شود، بپرهیزید!

- از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است!

خداوند، نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیامبرش را در حق شما حفظ فرماید. اکنون با شما وداع میکنم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و سلام و رحمتش را برای شما می خوانم.

کلمات کلیدی: نقد و اندیشه


نوشته شده توسط مهدی صالحی 86/7/19:: 1:33 صبح     |     () نظر

یکی از قشنگترین دوستی هام آشنایی با یک خانوم است که مقیم آمریکاست .اهل شیرازه.آشنایی من با ایشون با اینترنت شروع شد. با چت در روم اسلام چت .4 سال پیش و هنوز هم ادامه داره و 2 بار هم که تو این مدت ایران اومده با خانوادش سری هم به ما زدند.پدرشون فوق تخصص غدد است و خودش هم دانشجوی مطالعات خاورمیانه.همشون اهل فعالیتهای مذهبی هستند.تا اینجا مقدمه بود نکته ای که می خوام بگم اینجاست که یک بار بهش گفتم تانیا خانوم تو این 18 سالی که اونجا هستی تا حالا شده واسه کنجکاوی هم که شده یک سری به کافه ها یا دیسکو ها بزنی ببینی چه خبره؟ جوابی که بهم داد جالب بود گفت یک روحانی تو مرکز اسلامیمون داریم گفته هر موقع هوس کردید سری به اینجور جاها بزنید فورا به یاد کسی بیفتید که ناظر به اعمال شیعیانش هست و با رفتن ما به این مکانها دلش خیلی میگیره و با یاد آوری این حرف همیشه جلوی خودم را گرفتم و حتی یک بار هم نرفتم.

من خودم به مقتضای کارم گاهی سری هم به اونور مرزها می زنم (البته فقط کشورهای عربی)و با چشم خودم می بینم ایرانیهایی که توی فضاهای غیر اخلاقی چقدر با علاقه فعالیتهای دینی می کنند و شاید از این تانیا خانوم ها کم نباشند .شخصیتهای  دوگانه امروز تو ایران زیاده ظاهر کشورمون مذهبیه اما نمی فهمیم واقعا کی مومنه اعتماد های متقابل خیلی کم شده چقدر آدمهایی که ظاهر خوبی دارند اما ...

دل آدم اینجور وقتا خیلی می گیره . چرا کشور به ظاهر مذهبی ما اینجوریه؟جوابهای زیادی وجود داره که فکر می کنم خیلی ها می دونند امادر سینه حبس کرده اند .


کلمات کلیدی: نقد و اندیشه


نوشته شده توسط مهدی صالحی 85/9/22:: 11:6 صبح     |     () نظر

جایگاه نماز در آئین یهود
در این باب ابتدا از قرآن به عنوان متّقن ترین منبعی که خبر از گذشتگان داده است شواهدی را درباره نماز در شریعت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ خواهیم آورد. سپس از مضمون چند روایت از ائمه معصومین ـ علیه السلام ـ درباره موضوع بحث خواهیم کرد و در پایان هم به مطالبی از کتاب تورات (عهد عتیق) و نویسندگان و مورّخان صاحبنظر استشهاد می کنیم.
وقتی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ در راه رسالت الهی با همسرش از وطن هجرت نمود و سر به بیابان گذاشت و در تاریکی و ظلمت شب، به طوفان و باران برخورد کرد و به خاطر سختی ها و مشکلات فراوان دستخوش اضطراب و ناراحتی گشت، پروردگار مهربان برای آرامش او به او وحی نمود که: «اننی انّا اللّه لا اله الاّ انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری» یعنی همانا من اللّه هستم و معبودی جز من نیست، پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من بپادار. در این آیه پس از بیان عبادت خدای یکتا به حضرت موسی مسأله نماز یاد آوری شده است. در آیه ای دیگر به موسی و برادرش هارون دستور داده شده که: «شما و پیروانتان در مصر منزل گیرید و خانه هایتان را قبله و معبد قرار دهید و نماز به پا دارید.» در این آیه هم، خطاب به موسی و هارون به پا داشتن نماز مطرح گردیده است.
همچنین قرآن در آیه 77 سوره بقره ضمن اشاره به پیمانی که از بنی اسرائیل گرفته شده نماز را به عنوان یکی از ارکان و موادّ این پیمان شمرده است». «و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الاّ اللّه و بالوالدین احساناً... و اقیموا الصلوة» و هنگامی که از بنی اسرائیل ما پیمانی گرفتیم که جز او را نمی پرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.. و نماز را به پا دارید. این آیه به طور آشکار از نماز به عنوان میثاق و پیمانی یاد کرده که از بنی اسرائیل، دوشادوش مسأله عبادت خداوند یکتا و نیکی به پدر و مادر و غیره گرفته شده است، که این خود بیانگر اهمیت مسأله نماز و شدّت اهتمام به آن در شریعت آسمانی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ است. طبری در تفسیر خود در ذیل این آیه حدیثی را نقل می کند از قول امام باقر ـ علیه السلام ـ که فرمودند: «احبار یهود و منافقین، مردم را به اقامه نماز و دادن زکات فرمان می دادند ولی خود انجام نمی دادند پس خداوند فرمان داد به آن ها که با مسلمانان تصدیق کننده پیامبر باشند و اقامه نماز کنند و...»
در تأیید این مطالب که یهودیان باید نمازهایشان را در معابد شان اقامه کنند در کتاب «گنجینه تلمود» آمده است که: «علاوه بر عبادت ها و نمازهای فردی و خصوصی که انسان به وسیله آن حاجات خود را از خدا می طلبد نمازهای جماعتی نیز هستند که افراد موظّف هستند در آن شرکت جویند. اهمیّت نماز جماعت در گفته هایی مورد تأیید قرار گرفته است. که در اینجا برای نمونه مطلبی را به نقل از براخوت ـ 6 الف آورده: «دعا و نماز انسان فقط در صورتی مورد اجابت قرار می گیرد که در کنیسه خوانده شود.» و درباره برگزاری نماز جماعت در کنیسه گفته شده است «هر آن کس که در شهر او کنیسه ای وجود دارد و برای خواندن نماز بدانجا نمی رود وی را همسایه بد می خوانند و با شدّت، این همسایگان بد را مورد نکوهش و مذمت قرار می دهد.»
بعد از بیان آیاتی چند از کلام اللّه مجید درباره نماز در آئین یهود، در روایاتی هم که از ائمه ـ علیهم السلام ـ به ما رسیده وجود نماز را در این شریعت آسمانی تأیید می کند که به بیان چند مورد از آن ها اکتفا می کنیم. از جمله، روایتی است در ارشاد القلوب دیلمی که می گوید: «خداوند سبحان به حضرت موسی بن عمران ـ علیه السلام ـ وحی فرمود: ای موسی!... اگر ببینی آن کسانی را که نماز می خوانند در تاریکی شب و خود را به من نزدیک می نمایند به حدی که گویی مرا می بینند و با من خطاب و تکلّم می کنند، من به آن ها جلال و عزّت می دهم.» و نیز در روایتی دیگر آمده است که خداوند به حضرت موسی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «علیک بالصلوة فانّها لی به مکان و لها عهد وثیق» «بر تو باد نماز! زیرا آن جایگاهی خاصّ نزد من دارد و نزد من پیمانی محکم دارد.»
در مورد چگونگی اقامه نماز در میان بنی اسرائیل، در کتاب اشعیا فصل چهل و پنجم آیه 24 معیّن شده، در بنی اسرائیل معمول بوده است که رکوع و سجود و تشهد و خم کردن زانویی نداشته و ندارند و جمیعاً عباداتشان قاعدا، مربّع نشسته و می نشینند و بسیار دو زانو نشستن را بد دارند و اعراض کرده و می کنند و بچّه ها را از ابتدا از نشستن دو زانو منع می کنند، زیرا که مشتبه به صورت عبادت ما مسلمانان بوده است.


کلمات کلیدی: نقد و اندیشه


نوشته شده توسط مهدی صالحی 85/8/27:: 11:27 صبح     |     () نظر

همچنین براخته (نماز)، دعایی است که بعد از رشامه (وضو) خوانده می شود. «براخه» هر روزی سه بار یعنی صبح، ظهر و عصر بعد از رُشامه (وضو) انجام می شود. براخه در هر مکان که مقدور باشد می توان به جا آورد و نمازشان را با بوثه ی (آیه) زیر که بوثه ی توحید است آغاز می کردند. «به نام خدای بزرگ، خداوند را با قلبی پاک ستایش باد! پروردگار وجود دارد به شهادت تو ای خدای جاویدان که مالک عالم انواری و از ذات خویش منبعث شده ای و کسی را در وجود آمدنت دخالتی نبوده و نیست، نام تو هیچ گاه از بین نخواهد رفت و بعد نوبت به ادای احترام به پیامبران و مقدّسین می رسد که طولانی است.».برای تأیید این مطلب در کتاب آثار الباقیّة، ابوریحان بیرونی می گوید: صابئین سه نماز واجب دارند. نسخت هنگام طلوع خورشید که هشت رکعت می باشد. دوم قبل از زوال خورشید از وسط آسمان که پنج رکعت می باشد. و سوم هنگام غروب آفتاب که پنج رکعت می باشد و در هر رکعت از نماز شان سه سجده است و در ساعت دوم روز یک نماز نافله می خواندند و یکی را در ساعت نه روز و سومی را در ساعت سوم از شب و از برای نماز طهارت و وضو به جا می آورند و غسل جنابت می کنند. و شاهد دیگری که این مطلب را تأیید می کند سخنی از مرحوم شهرستانی در ملل و نحل می باشد آنجا که او می گوید: «صابئون همه آن ها سه نماز می خواندند و غسل جنابت و مس میّت می کنند. بالاخره در مورد مانی و آئین او گفته شده که در شبانه روز چهار نماز را واجب می دانستند و نماز گزار باید با آب روان یا راکد مسح کند و روبروی آفتاب بایستد و به سجده رود و بگوید: «مبارک است راهنمای ما، فاراقلیط، پیامبر ما و مبارک است فرشتگان نگهبان او و مسبّحان، لشکریان پرتو افشان او» پس از گفتن این کلمات برخیزد و راست بایستد و بعد به سجده دوم رود، بگوید: «به پاکی یاد شده ای تو ای مانی پرتو افشان و راهنمای ما، که ریشه روشنایی و نهال زندگی و شجره بزرگی هستی که تمامش بهبودی بخش است» باز بلند شود و بایستد و به سجده سوم رود و دعاهایی بگوید تا سجده دوازدهم.
اوقات نمازهای آن ها عبارتند از: 1ـ وقت نماز اوّل در هنگام زوال است. (متمایل شدن خورشید از میانه آسمان به سوی مغرب) 2ـ وقت نماز دوّم بین زوال و غرب آفتاب است. 3ـ وقت نماز سوّم که نماز مغرب نامیده می شود بعد از غروب آفتاب تا سه ساعت بعد از آن می باشد. 4ـ وقت نماز چهارم که نماز عشاء (شام) است، پس از گذشتن سه ساعت از غروب است. در تمام این نمازها و سجده ها نماز گزار باید همان کارهایی را انجام دهد که در نماز اوّل، انجام داده است.

جایگاه نماز در ادیان ابراهیمی (بجز اسلام)
1ـ جایگاه نماز در آئین زرتشت
زرتشتیان نماز شان بسیار شبیه نماز مسلمانان بوده و همان طور در پنج وقت باید نماز و دعاهای مخصوص را بخوانند و نیز مقدّماتی برای انجام مراسم عبادی دارند که بی شباهت به مقدّمات نماز در اسلام نمی باشد. در کتاب «دیانت زرتشتی» آمده است، زرتشتی ها هر 24 ساعت را به 5 دوره یا گاه تقسیم می نمایند و آداب مذهبی تابع این پنجگانه است. بر هر زرتشتی مؤمن فرض است که در هر یک از پنج دوره، ادعیه و مناجات های خاصّ بخواند. این ادعیه و نیایش ها با ستایش و تمجید اورمزد همراه است و از اصول و واجبات ضروری زندگانی روزانه زرتشتیان محسوب می گردد. امّا این روزه فرضیات پنجگانه را معمولاً موبدان به جا می آورند و اکثر زرتشتیان به خواندن ادعیه در صبحگاه و شامگاه اکتفا می کنند. جهت نیایش زرتشتیان، به سوی منبع نور (آفتاب، ماه و چراغ) می باشد و اکثر با خم شدن و سجده بر روی زمین و نشان دادن عبودیّت و بندگی خود به اورمزد، دعای خود را پایان می دهند. فرضیات به زبان اوستایی تلاوت می شود. مؤمنین زرتشتی اغلب همراه آن، ادعیه ای نیز به فارسی یا گجراتی می خوانند. برخی از بهدینان نه تنها فرضیات را حفظ هستند بلکه بعضی از یشت ها و یا قسمتی از آنهاـ از جمله بهرام یشت ـ را حفظ می نمایند.
جان ناس در تاریخ جامع ادیان خود می گوید: افراد زرتشتی در هر وقت روز بخواهند می توانند منفرداً به درون آتشکده بروند قبل از ورود به معبد دست و روی خود را آب شسته، قسمتی از اوستا را تلاوت کرده دعا و مناجات بخوانند. سپس کفش ها را از پا در آورده به اطاِ معبد داخل می شوند و در برابر آتشدان مقدّس نماز برده، هدیه و نیازی با مقداری چوب صندل به موبد تقدیم می دارند و برابر، یک چمچمه از خاکستر مقدّس از او می ستانند. و آن خاکستر قدوّسی را به نیّت کسب فیض و برکت به صورت و چشم خود می مالند. پس به سوی آتش، به تعظیم خم شده و آهسته رو به قهقراء رفته، با کفش کن می رسند و سپس به خانه خود باز می گردند.


کلمات کلیدی: نقد و اندیشه


نوشته شده توسط مهدی صالحی 85/8/9:: 11:9 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4      >